دانش آموز شهید مهدی مشهدیان زبل بازي در آورده بود. كسي نفهيمد. شناسنامه را ...
ادامه مطلب »خاطرات دانش آموز شهید حسين مزاريان
دانش آموز شهید حسين مزاريان هواي سرد زمستان با يك پيراهن، بدون كاپشن. پسرم! چرا ...
ادامه مطلب »خاطرات دانش آموز شهید علی لالوی
دانش آموز شهید علی لالوی چايي را كه خوردند. شوخيشان گل كرده بود. محمود كه ...
ادامه مطلب »خاطرات دانش آموز شهید سید حسین اكرامی
دانش آموز شهید سید حسین اكرامی گفتم: معذرت ميخوام. از بچههاي پايگاهم. ما داريم در ...
ادامه مطلب »خاطرات دانش آموز شهید حسین ابراهیمی(۱)
دانش آموز شهید حسین ابراهیمی ميگويند تكليف است. بايد وصيت نامهات را بنويسي. خدايا! در ...
ادامه مطلب »خاطرات شهید قاسم ابراهیمی
دانش آموز شهید قاسم ابراهیمی ـ «تُو اين حرفش مونده بودم. گفتم قاسم! تو رو ...
ادامه مطلب »خاطرات دانش آموز شهید حسین ابراهیمی(۲)
دانش آموز شهید حسین ابراهیمی ميگويند تكليف است. بايد وصيت نامهات را بنويسي. خدايا! در ...
ادامه مطلب »خاطرات دانش آموز شهید سید حسین اكرامی
دانش آموز شهید سید حسین اكرامی گفتم: معذرت ميخوام. از بچههاي پايگاهم. ما داريم در ...
ادامه مطلب »خاطرات شهيد حميدرضا اميدوار
شهيد حميدرضا اميدوار به خاطر پيروزي در كربلاي ۴ و ۵ حسابي شارژ شده بود. ...
ادامه مطلب »خاطرات دانش آموز شهید عبدا… پاسبان
دانش آموز شهید عبدا… پاسبان بالأخره وسط بچهها پيداش كردم. داش اسلحَهشو تميز ميكرد. تُو ...
ادامه مطلب »خاطرات دانش آموز شهيد ابوالقاسم پوررضا
دانش آموز شهيد ابوالقاسم پوررضا تُو مسير كه ميرفتيم راهآهن، خوابشو تعریف كرد. گفتم:« ببين ...
ادامه مطلب »خاطرات دانش آموز شهيد محمّد پوريوسف
دانش آموز شهيد محمّد پوريوسف باز هم پشتم را به زمين رسانيد. دستم را گرفت. ...
ادامه مطلب »خاطرات دانش آموز شهید علی تقویفر
دانش آموز شهید علی تقویفر يه كاغذ از وسط دفترش كند. رُوش با قلم ...
ادامه مطلب »