خاطرهاي به نقل از خود شهيد(شهيد حسيني) ***** اسم مستعارش را گفت:اسمَم ابراهيمه. من هم به شوخي گفتم :« مَنَم پسرِتَم، اسماعيل.» خنديد. پس از مدّتي كه رفتيم، متوجّه اين شديم، تيم شناساييمان لَوْ رفته بود. آنقدر به مدت يك ساعت آتش بر سرمان ريختند كه مطمئن شدند، تكّه بزرگمان گوشمان است. پس از آرامش نسبي منطقه و در فرصت ...
ادامه مطلب »شهید سید هادی حسینی
خاطرات دانشآموز شهيد سيد هادي حسيني
دانشآموز شهيد سيد هادي حسيني فايدهاي نداشت. خيلي اصرار ميكرد. با خودم گفتم، يه سنگ زور جلو پاش بذارم كه مُنصرف بشه. ـ «ببين هادي! اگه تُو امتحاناي آخرِ سال تُونِستي با نمرههاي خوب قبول بشي، اجازه ميدم كه بري.» ـ «باشه، چشم!» چند ماه بعد كاغذي رو نشونم داد. گفت:« ايناها نمرَهس.» يكييكيشونو خوند. خوب بود. محل امضا رو ...
ادامه مطلب »وصيتنامه شهيد سید هادی حسینی شهری
متن وصيتنامه شهيد سید هادی حسینی شهری وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿سوره آل عمران آیه ۱۶۹﴾ (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. به نام الله یگانه پاسدار حرمت خون شهیدان و درود بر رهبر کبیر انقلاب امام ...
ادامه مطلب »مختصری بر زندگینامه شهید سید هادی حسینی
شهید سید هادی حسینی ،فرزند سید علی نقی و بی بی عذرا، در تاریخ ۱۳۴۷/۰۹/۱۵ در خانواده ای مذهبی،کشاورز و دامدار در کوی شرقی گناباد ،متولد گردید.سید هادی چهارمین و آخرین فرزند خانواده بود. (۱) قبل از رفتن به مدرسه ،به مکتب رفت و قرآن خواندن را فرا گرفت.تحصیلات ابتدایی را در گناباد گذراند.پس از آن به منزل خواهرش در ...
ادامه مطلب »