دانش آموز شهيد ابوالقاسم پوررضا تُو مسير كه ميرفتيم راهآهن، خوابشو تعریف كرد. گفتم:« ببين پسرم! كسي تو رو مجبور نكرده بري جبهه. من دارم تو رو ميبينم كه تُو خونت غلط ميزني. بگو آخه واسه چي ميخواي بري؟» گفت:« به خاطر خدا؛ اگر چه منَم جلو چشمَمِه كه دارم تُو خونم غلط ميزنم.» رسیدیم. راهآهن به رنگ لباس بسيجي ...
ادامه مطلب »شهید ابوالقاسم پور رضا
وصيتنامه شهيد ابوالقاسم پوررضا
متن وصيتنامه شهيد ابوالقاسم پوررضا بسم الله الرحمن الرحيم انسان يك روز به دنيا مي آيد و روزي هم از دنيا ميرود .و تنها كردار و اعمالش بر جاي خواهد ماند. پس مرگ سرنوشت ابدي ما ميباشد وچه بهتر كه انسان در راه مكتب و هدفش كشته شود .از مرگ من نگران نباشيد، زيرا نزد خداي متعال زندهام و ...
ادامه مطلب »خواب پدر؛ خاطره ای از شهید ابوالقاسم پوررضا
پدر در عالم خواب، در اردوی زیارتی مشهد در خواب دیده که شهید از قبر خود بیرون آمد و گفت:این بار چادر بزرگی زده ایم. روی چادر ها به ما بود و پشت چادر به حرم امام رضا(ع) بود. گفت هر کس بیاید جا می شود. این بار همه جا می شوند در داخل چادرها. بعد فهمیدم که زیارت ما ...
ادامه مطلب »انجام نماز و روزه؛ خاطره ای از شهید ابوالقاسم پوررضا
شهید با وجود سن کمش به نماز و روزه خیلی اهمیت می داد. هنوز ۲ یا ۳ سال مانده بود که به سن تکلیف برسد که روزه می گرفت. خیلی اصرار می کردم که روزه نگیرد، چون توانایی نداشت. اما او گوش نمی کرد. همیشه همراه پدرش به مسجد می رفت و از کوچکی نماز و قران می خواند و ...
ادامه مطلب »تهیه قاب عکس؛ خاطره ای از شهید ابوالقاسم پوررضا
سال آخر دبستان (پنجم) بود که برای تکمیل پرونده عکس لازم داشت. برای گرفتن عکس به عکاسی رفته بود. وقتی که آمد. بجای عکس ۴*۳ یک قاب عکس بزرگ که الان هم هست، آورد. من با او دعوا کردم ولی با حالت معصومانه ای گفت: مادر نگران نباش. این عکس حتما روزی به درد تو خواهد خورد. حالا با دیدن ...
ادامه مطلب »خواب شهادت؛ خاطره ای از شهید ابوالقاسم پوررضا
بعد از اینکه دوره آموزشی را تمام کرد. شبی که وارد خانه شد و خوابید در عالم خواب دیده بود که “شهید پور ازاد” با یک موتورسیکلت آمد و او را سوار کرد و با خود برد. صبح خوابش را تعریف کرد .من برایم قطعی شد که او شهید می شود و بر نمی گردد. همان روز صبح جمعه بود ...
ادامه مطلب »مختصری بر زندگی نامه شهید ابوالقاسم پوررضا
ابوالقاسم پور رضا – سومين فرزند محمد حسين وصاحب – در خانواده اي كشاورز و متوسط، در قدمگاه نيشابور به دنيا آمد.(۱) پدرش ، او را در سن ۴ سالگي براي فراگيري قرآن ، راهي مكتب خانه كرد و او طي مدت يك سال ، خواندن كلام الله مجید را آموخت . (۲) تحصيلات خود را تا پايان دوره راهنمايي ...
ادامه مطلب »