شهيد سهراب رستمي – فرزند محمداسماعيل و بيگم – در روستاي استاد، تا سال سوم متوسطه تحصيل نمود و بعد به دليل اشتياق خدمت به مردم و كشور به استخدام شهرباني سابق درآمد(۱) و از سال ۶۷ پس از طي دوره آموزشي در تهران به خدمت در نيروي انتظامي مشغول گرديد .(۲) از ادعيه ومحافل سخنراني وتلاوت قرآن غافل نبود. سهراب فردي رازدار، خونسرد و با صداقت و منظم بود. ساده زيستي روستاييان را دوست داشت و سعي ميكرد همانند آنها زندگي كند و به تجمل گرايي روي نياورد .غيبت و دروغ از منفور ترين امور در نزد او بود. گوشه گير بود و دركارها با ديگران مشورت ميكرد .
با افراد منحرف با نرمي و با نصيحت برخورد ميكرد تا آنها را هدايت كند اما درصورت عدم اصلاح از آنها دوري ميكرد به ندرت عصباني ميشد با خنده و خوشرويي جواب مردم حتي مخالفين سر سخت خود را ميداد. بعد از انقلاب در اجتماعات مذهبي و سياسي شركت فعال داشت. با عضويت در بسيج با كمك دوستانش وظايفي راعهده دار بود.
با شروع جنگ،به دليل حضور در تهران به جبهه نرفت ،اما دفاع از مملكت را واجب ميدانست و جنگ تحميلي عراق عليه ايران را وسيله اي جهت از بين بردن انقلاب و كيان ايران اسلامي ميشمرد و شهادت في سبيل ا… را بالاترین درجه اي ميدانست كه انسان ميتواند به آن برسد سهراب رستمي با ۴ يا ۵ سال خدمت به كشور از طريق نيروي انتظامي سرانجام در حين مأموريت در درگيري با اشرار مسلح در منطقه گلباف كرمان در ۱/۵/ ۱۳۷۵، به فيض شهادت نايل آمد پيكر پاكش در زادگاهش به خاك سپرده شد. از شهيد يك فرزند دختر و يك فرزند پسر به يادگار مانده است.
۱ . رستمي، محمداسماعيل ، سرگذشت پژوهي ، ص۶
۲ . همان، ص۸