شهید محمد مهاجرانی، فرزند محمدحسین، در پانزدهم فروردین ۱۳۳۸ درخانواده ای مذهبی، در روستای سنو از توابع شهرستان گناباد، چشم به جهان گشود.(۱)
علاقهی شدیدی به مدرسه داشت، تکالیفش را به موقع انجام میداد و معلمینش هم از او راضی بودند. چون وضع اقتصادی خوبی نداشتند، اوقات فراغت خود را درکورههای آجرپزی مشغول به کار بود و اینگونه هزینهی تحصیلش را بدست میآورد و با تلاش و پشتکاری که داشت موفق به أخذ مدرک فوق دیپلم شد.
در نمازهای جمعه و جماعت شرکت میکرد، به نماز اول وقت و قرائت قرآن و ارتباط معنوی سفارش میکرد و خود همیشه آیه قرآن بر زبانش بود. در موقع بروز مشکل، به پروردگار متعال ،توکل و توسل میجست. کارهایش را با مشورت انجام میداد و در تصمیمگیریهایش به نظر والدینش بسیار اهمیت میداد . تواضع و فروتنی وی مثال زدنی بود. به قولی که میداد و یا مسئولیتی که برعهده میگرفت، با جدیت و دلسوزی تمام انجام میداد. جز خدا از هیچ کس نمیترسید. شجاع و نترس بود. برنامه ریزی اش دقیق بود. در برابر بی حرمتی به اسلام و انقلاب ساکت نمینشست. فراهم نمودن زمینهی ظهور حضرت مهدی(عج)، شهادت در راه خدا و محشور شدن با شهدا، از بزرگترین آرزوهایش بود. او اولین راهپیمائی در روستای سنو را در سال ۱۳۵۷، با کمک دوستانش راه اندازی کرد.(۲) وی که در کارهای جمعی دستی توانا داشت، بعنوان فرمانده گروه بود و سایر دوستان از او تبعیت میکردند. در مسجد و پایگاه همیشه مردم را برای شرکت در تظاهرات، آموزش نظامی و شرکت در انجمن اسلامی تشویق مینمود.
درسن ۱۸ سالگی، در کردستان، خدمت سربازیش را شروع کرد.(۳) در سن ۲۳ سالگی ازدواج کرد. ملاک او در انتخاب همسر، حجاب و دیانت بود. ثمرهی این ازدواج، یک فرزند پسر بنام رضا میباشد.(۴)
از طریق اعلامیه با امام (ره) آشنا شد و پیرو فرامین ایشان گردید. در کلاسهای عقیدتی و آموزش قرآن شرکت داشت. علاوه برآن عضو شورای اسلامی روستا و عضو شورای نهضت سوادآموزی شهرستان بود. دربسیج فعالیتی غیر قابل وصف داشت.
در جبهه در قسمت فرماندهی، به همراه برادرش که پاسدار رسمی بود، انجام وظیفه میکرد.(۵) اسم عملیات که برده میشد، همیشه مشتاق و در صف اول بود. آخرین مسئولیت او آر پی جی زن بود و سرانجام در ۲۲ اسفندماه سال ۶۳، در سن ۲۵ سالگی، در جزیره مجنون، با شرکت در عملیات خیبر، مجروح شیمیائی و شهید شد. او که سالهای زیادی جاویدالأثر بود، سرانجام در سال ۱۳۷۳ خبر شهادتش را به خانواده اش دادند.
روحش شاد و راهش پر رهرو
۱ . تقوی،معصومه(مادرشهید) پرونده سرگذشت پژوهی، ص۱
۲ . محمودی، غلامرضا،سرگذشت پژوهی ،ص۲
۳ . تقوی، معصومه،سرگذشت پژوهی ،ص۸
۴ . همان، ص۱۰
۵ . مردانی،حاج علی، سرگذشت پژوهی،ص۳