شهید بزرگوار محمد خدایی ،فرزند علی جان و عذرا، در ۱۳۴۸/۰۱/۰۵ در خانواده ای ساده و مذهبی در روستای رهن از توابع شهرستان گناباد دیده به جهان گشود. قبل از اینکه به مدرسه برود همراه پدرش به چرای گوسفندان میپرداخت . دوران ابتدائی را در دبستان رهن گذراند و به دلیل عدم وجود مدرسه ی راهنمایی در روستا، وارد راهنمایی ۲۲ بهمن در گناباد شد و دبیرستان را در مدرسه ی شهید چمران تا سوم گذراند. در کارهای کشاورزی به خانواده کمک میکرد. تابستانها برای فراهم نمودن هزینه ی تحصیل، سر کوره کار میکرد.(۱)
محمد فردی با ادب، مهربان، شوخ طبع و پرسر زبان بود. نسبت به نماز، روزه و حقالناس بسیار حساس بود. نجیب بود و به ائمه ی اطهار (ع) و مخصوصاً امام حسین (ع) ارادت خاصی داشت. دهه ی اول محرم را در خانه نبود و به صورت فعال و مستمر در هیأت مذهبی فعالیت مینمود. آرزوی زیارت کربلا داشت (۲) هر روز صبح قرآن میخواند. صبحها قبل از رفتن به مدرسه به مادر بزرگش سر میزد و به ایشان خیلی علاقه داشت. از غیبت پرهیز میکرد و به دیگران نیز تذکر میداد که غیبت نکنند. قرآن آموزش میداد و از افراد بی نماز و بداخلاق متنفر بود .
در تمام راهپیماییها شرکت میکرد. شبها به پایگاه محل میرفت و در آنجا فعالیت مینمود. ولایت پذیری زیادی از حضرت امام (ره) داشت.
اولین بار درسن ۱۳ سالگی به ندای امام عزیز لبیک گفت و به جبهه رفت. در جبهه آر پی جی زن بود . وقتی هم که برای مرخصی میآمد ،در جمع آوری کمک به جبهه فعالیت داشت .(۳)
گاهی اوقات که در جبهه بیکار بود، درس میخواند و در عملیاتهایی که در آنجا برگزار میشد شرکت میجست .
سرانجام محمد ، در عملیات کربلای ۵ ، در ۱۳۶۵/۱۰/۲۳ در منطقه شلمچه ، بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید و چون کبوتری سبکبال به عرشیان پیوست . پیکر پاکش را پس از تشییع جنازه ای با شکوه در گناباد به زادگاهش منتقل میکنند و در گلزار شهدای روستایش به خاک میسپارند .
۱ . خدایی ، علی جان ، سرگذشت پژوهی ،ص ۱-۲-۳-۵-۶-۸
۲ . خدایی ، زهرا ، سرگذشت پژوهی ،ص ۵
۳ . خدایی ، علی جان، سرگذشت پژوهی ،ص۹