خاطرات شهید معلم محمدرضا ابراهیمی


هم کلاسی های آسمانی “خاطره ای از استاد عزیزم شهید معلم محمدرضا ابراهیمی”

راوی :آقای محمد رازی

سال اول دبیرستان طالقانی رشته اقتصاد بودیم استاد بینش اسلامی ما شهید محمد رضا ابراهیمی بود یک روز بعد از تدریس انواع غسل که دقیقا بیادم هست از ما خدا حافظی کرد جهت اعزام به جبهه و گفتند من با خدایم عهد کرده ام در شرایط بسیار سخت زمانی که در محاصره دشمن بودیم و آخرین لحظات عمر من بود اگر شهید شدم که خوشا به سعادتم و اگر از این محاصره زنده بیرون آمدم تا پایان دفاع مقدس و یا تا شهادت در جبهه ها حضور پیدا کنم و این رفتن و آمدن من هم ادامه خواهد داشت بعد از خداحافظی ما که با همه وداع کردند واقعا تا چند روز غم وداع و خداحافظی در زندگی و درس ما تاثیر گذاشته بود هفته بعد اقای نوروزی بچه مشهد بجای ایشان معرفی شد ولی دل ما هوایی بود و با حضور آقای صلاحی( مرحوم یحیی) در مدرسه و تشویق حضور در جبهه ها به علت نیاز مبرم ما ثبت نام کردیم  و بدین ترتیب اولین اعزام ما در سال اول دبیرستان به تبعیت از استاد مان شهید ابراهیمی انجام شد و سالها از ان جلسه وداع  می گذرد اما تمامی کلمات و جملات و صحبتها مثل چراغی روشن در مسیر زندگی ماست.

یادش گرامی

درود خدا به روان پاک و مطهرش

من هم سعی کرده ام

در طول ۲۵ سال خدمت مقدس معلمی

به پیروی از آن معلم اخلاق

این فضا را محل عبادت دانسته

و حتی یک روز بدون وضو وارد آموزشگاه نشوم.

 

یاد باد

آن روزگاران یاد باد……………..

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

bigtheme