نامه ای از شهید محمدرضا ابراهیمی به خانواده گرامیشان

بسمه تعالی

۶۵/۰۲/۰۵

مادر مهربان ، همسر باوفا و فرزندان عزیز سلام

امیدوارم حالتان خوب باشد اگر جویای حال ما باشید بحمدالله سلامت و به دعاگویی وجود شریف شما مشغولم کدورتی نیست جز دوری شما. اینک بعد از صرف شام بر خود لازم دانستم چند کلمه ای بنویسم گر چه امکان تلفن زدن هست ولی چون بعضی ها گرفتاری دارند ولازم است تلفن بزنند ما سعی میکنیم کمتر از تلفن استفاده نمائیم. من با آقا محمد ابراهیم وحاج محمد پرواز در یک محل هستیم وجای خوش آب وهوایی است وحاج آقا که در اهواز ماندند و حدودا ۶ روز است که از ایشان خبری ندارم. معصومه خانم وآقای رحمانیان ونور چشمی ها را سلام دارم مه‌لقا خانم ونور چشمی ها را سلام دارم آقای خواجه ای و اعضای خانواده وبتول خانم وزری خانم ،آقای خزائیان وعصمت خانم ،حوا خانم وعلی آقا وزهرا خانم ،جواد آقا وآقا مرتضی وخانواده ها را سلام  دارم ناصر اقا و ملوک خانم واعضای خانواده محترم و تمامی وابستگان آقای نمازی وخاله ها وعموها وعمه ها وخالوها وخانواده ها ووالده احمد آقا وهمسایه ها و دوستان را همگی سلام دارم از حسین آقا هم خبری ندارم امروز آقا محمد ابراهیم گفتند تلفنی با حسین آقا صحبت کردم در اینجا خبر تازه ای نیست فقط نیاز به نیرو هست خصوصا نیروهایی که دلسوز باشند هرکس از برادران حزب الله که میتواند بیاید که واقعا نیاز هست از شما میخواهم که دعا کنید تا خداوند بما توفیق انجام کار و اخلاص در کارها عنایت بفرماید چون اگر ما هم که آمده ایم کارمان برای رضای خدا نباشد هیچ ارزشی نخواهد داشت.

خدا حافظ شما

محمد رضا ابراهیمی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

در اینجا هوا باصفا است و خیلی خوش میگذرد وداخل جنگلها وکوهه وسبزناهای با صفا که واقعا به گردش بیشتر شبیه است تا به جبهه