خاطرات دانش آموز شهید ابراهیم گرامی
دانش آموز شهید ابراهیم گرامی انگشتان دست را در خاك فرو برد؛ در حالي که اشکی در چشم و ذكر و اخلاصي بر لبهایش بود.بعد، کمی از گریه هایش را فرو خورد وبا بغض گفت:« پس از علي، كسي ديگه رو دفن نكنين! كنار قبر علي مال منه.» علي معلمي برايش جا نگه داشته بود. وقتي آمد به فاصلهاي نه ...
ادامه مطلب »